جدول جو
جدول جو

معنی تثبیت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تثبیت کردن
استوار کردن پا برجا کردن: (مقام خود را تثبیت کرد)
تصویری از تثبیت کردن
تصویر تثبیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تتثبیت کردن
تصویر تتثبیت کردن
پا بر جا کردن ایستا گرداندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربیت کردن
تصویر تربیت کردن
پرورش دادن، فرهیختن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تربیت کردن
تصویر تربیت کردن
فرهوختن پروردن فراهیختن هختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعیت کردن
تصویر تبعیت کردن
پیروی کردن، فرمان بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اثبات کردن
تصویر اثبات کردن
ثابت کردن، تصدیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثبات کردن
تصویر اثبات کردن
فرنودن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تدبیر کردن
تصویر تدبیر کردن
چاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیه کردن
تصویر تشبیه کردن
همانند کردن چیزی را بچیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطبیق کردن
تصویر تطبیق کردن
برابر کردن دو چیز با هم مطابق ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسبیح کردن
تصویر تسبیح کردن
بپاکی یاد کردن خدای را، سبحان الله گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقویت کردن
تصویر تقویت کردن
نیرومند کردن نیرو دادن قوه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقبیح کردن
تصویر تقبیح کردن
زشت گفتن زشت شمردن بد گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثبات کردن
تصویر اثبات کردن
Evidence, Prove, Substantiate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
Castigate, Chasten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تقویت کردن
تصویر تقویت کردن
Amplify, Bolster, Fortify, Reinforce, Strengthen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
доказывать , доказать , подтверждать
دیکشنری فارسی به روسی
усиливать , укреплять
دیکشنری فارسی به روسی
verstärken, befestigen, stärken
دیکشنری فارسی به آلمانی
доводити , довести
دیکشنری فارسی به اوکراینی
посилювати , зміцнювати , зміцнювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
放大 , 加强 , 加固 , 强化
دیکشنری فارسی به چینی
evidenciar, provar, substanciar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
amplificar, reforçar, fortificar, fortalecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی